تکنوکراسی چیست؟
ب. مراحل سير آن در جوامع فرهنگي و سياسي
براي تبيين اين مطلب بايد اختصاراً گفت، فرهنگها را اصولاً ميتوان به سه نوع متمايز از يكديگر تقسيم كرد: فرهنگ ابزارها، فرهنگ تكنوكراسي و فرهنگ انحصار تكنولوژي.
در حال حاضر نمونههائي از هر كدام از اين سه نوع يافت ميشود، هر چند فرهنگ نخست «ابزارها» رو به افول گذارده است. با سير و سفر به نقاط دورافتاده از جهان ميتوان مظاهر فرهنگ ابزار را مشاهده كرد. لازم به ذكر است كه در هر جامعهاي وجوه مختلف اين فرهنگ و مظاهر آن بسته به آن كه چه نوع ابزاري موجود بود و در اختيار انسانهاي آن جامعه قرار داشت، ديده ميشد. جوامعي فقط نيزه و ابزار پخت و پز در اختيار داشتند، جامعة ديگري داراي آسياب آبي بود و غيره كه همة اينها ميبايست نيازهاي مشخّص و اساسي زندگي مادي انسانها را برآورده ميكردند. به زبان ديگر فرهنگ ابزار ميتوانست در تسهيل مشكلات مادي زندگي انساني كارساز و مفيد باشد. علاوه بر آن بايد در خدمت مظاهر و سمبلهاي عقيدتي و مسائل ديني به كار ميرفتند، مثل بناي كليساها و معابد مذهبي و…. با اين حال بايد گفت ابزار و آلات اختراع شده دخالت و نفوذي در مباني فرهنگي آن جامعه نداشتند و عقائد و سنن را دگرگون نميكردند.
ولي آنها كه قائل به برتري تكنولوژي هستند ميگويند ابزار و آلات ميتوانند حتي به درون سيستم اعتقادي و فرهنگي يك جامعه بسته نيز نفوذ كند. قدرت مذهب و متافيزيك بالاخره حدّ و مرزي دارد و تكنيك ميتواند جرياناتي را باعث شود كه گاه زمام را از دست انسان خارج سازد، به عنوان مثال اختراع ساعت كه در قرن 14 م به منظور تنظيم اوقات اجراي فرائض مذهبي طراحي و ساخته شد ولي به عنوان وسيلهاي بسيار سودمند در امور بازرگاني و تجاري، رشد و تحوّل زمينههاي ديگر را سبب شد و يا مثالهاي ديگر كه به علت عدم اطالة كلام از ذكر آن خودداري ميشود؛ همة اينها نشان ميدهد چگونه كاربرد تكنولوژي مشكلاتي را در زندگي معنوي اروپاي قرون وسطي ايجاد كرد.
با اين حساب بايد گفت در يك جامعة تكنوكراسي يا فن سالاري ابزار وآلات نقش كليدي را در جهان انديشههاي فرهنگي آن جامعه برعهده دارند. در اين جامعه، ابزار و تكنيك در اجتماع و فرهنگ هضم نميشود، بلكه به آن هجوم ميبرد و خود بر آن است كه به فرهنگ تبديل گردد. در اينجاست كه بايد سنن و آداب، افسانهها و عقائد. سياست و مقررات و حتّي مذهب براي بقاي خود وارد نزاع شود و دست به مقاومت بزند. در حقيقت بايد گفت كه ريشة نهال تكنوكراسيِ مدرن مغرب زمين، در قرون وسطاي اروپا نهفته است كه سه اختراع بزرگ آن را آبياري كرده است: اختراع ساعت كه با آن برداشت جديدي از زمان حاصل شد، صنعت چاپ كه ورقهاي مكتوب آن به عصر نقلهاي شفاهي و سينه به سينه پايان داد و اختراع دوربين نجومي كه اساس و پايههاي اعتقادي و جهان بيني يهوديت و مسيحيت را از اعتبار انداخت. در هر صورت در اواخر قرن 18 م، تكنوكراسي گام خود را براي حركت به پيش و گسترش سيطرة خود برداشت، به ويژه آن كه شخصي بنام «آرك رايت» كه به عنوان اولين نمونة سرمايهداري تكنوكرات قلمداد ميشود، در كارگاهي صنعتي طرحي را ارائه داد كه موجب شكوفائي روش سرمايهداري صاحب خصلت تكنوكراسي شد. اين طرح عبارت بود از: چگونگي هماهنگي نظم و سرعت كارِ خود با كار ماشينها.
در هر حال، در قرون بعدي تكنوكراسي وسعت يافت تا جائي كه شاهد ظهور پديدهاي به نام: تكنوپولي يا همان انحصارگري تكنولوژي هستيم. تكنوپولي در حقيقت، تكنوكراسي غلبه يافتة مستبد و بلامنازع است، اين امپراطور، همان تكنوكراتي است كه اينك حاكم تمام عيار است. در حال حاضر اولين امپراطور تكنوكراسي آمريكا است و به همين علت است كه ديدة نگران آمريكا متوجه ژاپن و معدودي از كشورهاي اروپائي است كه در مرحلة انتقال به تكنوپولي و كسب عنوان آن هستند.[3]
بدون شك آنچه دربارة كشورهاي پيشرفته عموماً و آمريكا خصوصاً، ميتوان گفت اين است كه ثمرة يك قرن كار علمي اين شد كه آنها اعتماد و اعتقادات خود و حتّي عقيدة به خود را نيز از دست دادهاند. بر روي تَل اين مفاهيم ويران شده و بر بالاي اين مخروبه، بدون ترديد يك چيز مشاهده ميشود و عينيت تام دارد، يعني: «تكنولوژي».[4]
در كشور ما با توجه به آنچه گفته شد و توجه به اينكه دين در سيره قانوني و سياسي، شناخته مي شود، طبعاً اجازه نميدهد تكنولوژي و صنعت بر رأس همه امور باشد بلكه خدا و دين را رأس همة امور ميداند، ضمن اينكه تكنولوژي را در ضمن آن لازم ميشمارد.
ج. خاتمه
خلاصه: به طور كلّ از مطالبي كه ارائه شد اين طور نتيجه گرفته ميشود كه تكنوكراسي به حكومتي ميگويند كه در آن دانشمندان، مهندسان و كارشناسان اقتصادي، قدرت حاكمه را تشكيل ميدهند. قدرت تكنوكراتها در حوزة تصميمگيريهاي ايشان در زمينه برنامهريزيهاي اقتصادي و طرحريزيهاي استراتژيك سياسي و نظامي و گسترش علم و پژوهش است. آنها فن و تكنولوژي را برتر از هر چيز ديگري ميدانند.
اما آن قسمت از سوال شما كه پرسيده بوديد تكنوكرات فرهنگي يا سياسي چيست؟ شايد خود به خود به پاسخ رسيده باشيد، و همان طوري كه گفته شد اصولاً ابزار و تكنيك در فرهنگ و سياست هضم نميشود، بلكه به آن هجوم ميبرد، لذا تكنوكراسي خود را يك فرهنگ مستقل ميداند. ممكن هم است كه اينطور نتيجه گيري شود كه سياستمداراني كه معتقد به برتري تكنولوژي و ترجيح فنّ سالاران هستند، همان تكنوكراتهاي سياسي باشند، و الّا تكنوكراتها عموماً فنّ سالار ميباشند.
اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ :
انديشيدن همانند ديدن نيست، زيرا گاهي چشمها دروغ مينماياند، اما آن كس كه از عقل نصيحت خواهد به او خيانت نميكند.
(نهجالبلاغه ـ حكمت 281)
صفحات: 1· 2