محرم را بد شروع کردید...
وطن امروز/ ۳ آبان ۱۳۹۳: به یک عبارت، فهم آنچه سال ۶۱ هجری قمری در کربلا گذشت، خیلی هم نیازمند مطالعات عمیق و پیچیده نیست؛ «مردی به نام حسین بنعلی(ع) در راه هدفی والا، نه فقط از قطعه قطعه جان گرامی خود، بلکه حتی از خون طفل ۶ ماههاش هم گذشت، آنچنان غریبانه و مظلومانه، لیکن آنچنان باشکوه و زیبا که الیالابد تجلی ایثار شد. مبارزه با بطالین آنقدر برای این مرد، موضوعیت داشت که در نهایت، این رخصت را به تقدیر داد تا عصر عاشورا سر از بدنش جدا کنند و… تازه! از اینجا به بعد شاهد قصه اسارت اهل بیتش باشد». گمانم واضحتر از این، هیچ قیامی در تاریخ پیدا نمیشود. از همین زاویه است که میبینیم فلان رماننویس برجسته دنیا، با آنکه اساسا و اصولا اعتقادی به خدا ندارد، از «خون خدا» سخن به نیکی میگوید، جملهاش را که درباره سیدالشهدا میخوانی، حتم میکنی او هدف حسین(ع) را فهمیده! باری ۲ پاراگراف از بهمان سیاستمدار برجسته غربی درباره قیام عاشورا آنقدر با دل تو بازی میکند که یک آن فکر میکنی با یک عالم شیعه طرفی اما بعد در مییابی که او از قضا قائل به هیچ دینی نیست! علت چیست که حسین(ع) از همگان دل برده؟ گمانم وضوح کارش! و اینکه خیلی واضح و روشن، در راه هدفی که داشت، مبارزه کرد و جنگید، بیهیچ هراسی از هیچ زخمی و بیهیچ ترسی از هیچ تیری ولو آنکه تیر سهشعبه باشد و جز گلوی علیاصغرش هدفی نداشته باشد. حرفهای مختصر و مفید مشاهیر عالم درباره کربلا که عمدتا از یک یا ۲ پاراگراف تجاوز نمیکند، مکرر در مجموعههایی منتشر شده است. میخوانی میبینی هر کدام از یک زاویه به قیام عاشورا و مدح حسین(ع) پرداختهاند اما همه درست، همه رسا، همه دقیق و همه منطبق بر واقعیت. من واقعا در این نوشتار بنا ندارم اسامی این مشاهیر را فهرست کنم اما از این نامداران بگیر تا علمای آگاه، خلاصه همه سخنشان درباره حضرت حسین(ع) این بوده و بس که «عاشورا درس مبارزه و ایستادگی در برابر دشمن؛ در یک کلام درس مقاومت است».
منبع: قطعه26
صفحات: 1· 2